فکر میکنم جذاب ترین مرحله زندگی بچهها - در نظر کسانی که شاهد رشد آنها هستند- مرحلهای است که طی آن بچهها شروع به حرف زدن میکنند. در این مرحله اتفاقات جذابی میافتد.
اول٬ بچهها کلمات را به گونهای شیرین و جالب ادا میکنند. بیمناسبت نیست چند نمونه عینی را از خواهرزادهام نقل کنم. او به جای " اینو ببین" میگوید: " این بی بین"، به جای " بشین" میگوید: " بسین"، به جای " سلام" میگوید: " الام".
دوم، بچهها برای صدا زدن اطرافیان به طرز بامزهای عمل میکنند. آنها ممکن است تحت القای اطرافیان، کسی را عمو، دایی یا خاله صدا بزنند. اما گاهی اوقات هم پیش میآید که ما را همان گونه که دیگران صدا می زنند، صدا کنند. مثلا به جایی دایی، اسم کوچکتان را صدا بزنند!
سوم، اشیا را با کسی که اول بار او را با آن شیء دیدهاند، ارتباط میدهند. به دو نمونه که برای خود من اتفاق افتاده توجه کنید:
۱) در حال خواندن نماز بودم که خواهر زادهام آمد و دید روی همان جانمازی نماز میخوانم که دیده بود پدرم روی آن نماز میخواند. چند بار مرا صدا زد، بعد که دید جواب نمیدهم آمد و جانماز را برداشت تا ببرد. مدام هم میگفت: (مال) آقاجونه!
۲) داشتم دمپایی میپوشیدم که نقنقکنان آمد و از من خواست آن دمپایی را دربیاورم و دمپایی دیگری به پا کنم. این بار هم میگفت: (مال) آقاجونه!